23/6/92-28/6/92

آیه ی نورانی این هفته :

و إذ أخذنا من النبیئن میثاقهم و منک و من نوح و ابراهیم و موسی و عیسی

ابن مریم و أخذنا منهم میثاقأ غلیظا

سوره ی مبارکه ی احزاب ,آیه ی 7.

سلام با ارزش های دنیا ...

مخلوق های خاص و عزیز خدا .

خوبین؟رو به راهین؟...

انشا اله که شیرین ترین و پاکترین لذت ها نصیب همه ی شمایی بشه که دغدغه ی خوب بودن

و دستگیری کردن از مخلوق های خدا رو دارین.

دلتون همیشه امن و آروم با یاد خودش!

خوب ...

این هفته درمورد ارزش و ارزشمندی صحبت شد و مطالب خیلی خوب و یادآوری های بجایی

رو هم مطرح کردن.

و سوال هایی هم در این باره :

چقدر الگوهایی که قصد داریم محور زندگی مون باشن در واقع ارزش محسوب میشن؟

و اینکه چقدر به الگوهای دینی ما که معیار برای همه ی ما محسوب میشن

,هم ساز و همراه هستن؟

گاهی پیش اومده که ارزش و ضد ارزش جای هم دیگه رو گرفتن .

واکنش ما در برابر تناقض هایی که برای ارزش های فکری و اعتقادی ما پیش میاد چیه؟

اصلأ برامون مهم هست یا بی تفاوت از کنارشون رد میشیم؟!

دیدگاه ما از ارزش هایی که به صورت تبلیغی به ما عرضه میشن چیه؟

و سوالایی از این قبیل حول موضوع" ارزش"

 

برنده ی مسابقه ی این هفته هم به طور مشترک  آقای مهدی روستا از کرج

و خانوم سمیرا زارع از تهران بودن که بهشون تبریک میگیم.

ادامه ی پست در ادامه ی مطلب ...


 

مرور مطالب برنامه :

ارزش ها رو شاید بتونیم مجموعه ای از قواعد بدونیم

که رفتار شخصی و اجتماعی ما رو هدایت میکنه.ما ,ارزش های اخلاقی,انسانی,اجتماعی

و مهمتر از همه ارزش های دینی داریم که مطابق با اون ها داریم رفتار میکنیم و

اگه عاداتمون شبیه الگوهامون باشه,اون وقت میگیم که رفتار ما ارزشمنده.

دلیل تفاوت و تمایز رفتار ما آدم ها هم همون الگوهایی که میخوایم خودمون رو

شبیه بهش بکنیم.اون الگوها و اون ایده آل ها هستند که ارزش های ما رو تعیین میکنن

و رفتار ما رو تنظیم میکنن.

واژه ی ارزش تو هر کدوم از حوضه های علم معنی و برداشتخاص و متفاوت داره.

مثلأ توی علم اقتصاد,ارزش یه ماهیت داره و ارزش حقوقی یه معنی و کاربرد دیگه دا ره.

ارزشی که ما اینجا و امروز ,ازش حرف میزنیم,ارزش های تربیتیه.

هر چیزی که ما بهش بها میدیم,هر تصوری که میذاریم بهمون خط و جهت بده,میشه ارزش.

خیلی از مکاتب و فلاسفه اومدن راجع به ارزش و ارزش ها,صحبت کردن,تعریف ارائه دادن

راهکار نشون دادن اما مرجع ما قرآن کریمه.پس بریم سر اصل مطلب :

قرآن,چند تا مولفه ی ارزشی داره.مهمترینش تقواس.

مثلأ توی یکی از آیات,خداوند گفته :آیا کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته

انجام دادن,مانند کسانی که اهل فساد بودن قرار میدیم؟!

آیا تقوا پیشگان مثل گناهکاران هستند؟جواب اینجور پرسش ها قطعأ یه نه محکم و بزرگه.

خدا توی همچین آیاتی مرز بین کارهای ارزشمند و بی ارزش رو تقوا قرار داده.

تقواس که قدر و قیمت داره و معیار خیلی از کار های ما هم قرار میگیره.

خدا میگوید : هر دو پسر حضرت آدم به پیشگاهش قربانی تقدیم کردن

از یکی پذیرفته شد,از یکی قبول نشد.از اونی که با تقوا بود پذیرفته شد,

از اون یکی نه.پس تقواس که تعیین میکنه چی با ارزشه,چی بی ارزش.

مورد دوم که قرآن در موردش توضیح میده و توی تعیین ارزشمندی خیلی به

کارمون میاد,ایمانه.خدا میگه آیا کسی که مومنه هم چون کسیه که نافرمانی میکنه؟!

نـــــــــه!یکسان نیستند.خدا تو این آیه بین اونی که ایمان آورده و اونی که ایمان نداره,

مرز مشخص میکنه.یه تفاوتی قائل میشه و رفتار مومن رو ارزشمند میدونه.

مومنی که به قلب اعتقاد داره,با زبونش اقرار میکنه و اعضا و افکارش هم عوض میکنه.

خیلی از کارهای مثبت و خوب و دوست داشتنی,توی نظام های تربیتیه دنیا,به خودی خود,

ارزش به حساب میان.

اما تو نظام تربیتی قرآن,تو آیین مسلمونی مون,تنها در صورتی ارزش محسوب میشن که

همراه با ایمان باشن.

ما توی آموزه های دینی مون کلی اصول داریم,کلی معیار اخلاقی داریم

که گاهی وقتا احساس میکنیم شرایط و زمانه تغییر کرده و

ما نمیتونیم انگار بهشون پایبند باشیم,یعنی شرع بهش توجه خاص داره

ولی عرف که درگیرش هستیم چندان قبولش نمیکنه.

مثلأ قناعت,عقلأ و شرعأ دلمون باهاشه ها...عرفأ ولی ناخواسته نمیتونیم به

قناعت و ساده زیستی یه وقتایی وفادار باشیم,انگار این روزا مثلأ ریخت و پاش و

تجملات و هر روز یک رنگ بودن انگار ارزش پیدا کرده,اصلن هم بحث رو فقط

زنونه ش نکنیم,بعضی وقتا آقایون خیلی تند تر میرن.

شما هم شنیدین تا کسی یه چیزی متفاوت از ارزش ها و ساخته های

ذهنی گذشته ش میشنوه میگه:دوره ی آخر الزمان شده باز,میگن توی آخر الزمان,

خیلی چیزل دیگه سر جای خودشون هم نیستن,توی خیلی مسائل وارونگی پیش میاد,

هر چند این روزا هم کم نیستند مواردی که ما رو به تعجب وا میدارن و احساس میکنیم که...

ای داد بی داد,جای ارزش و ضد ارزش با هم عوض شده که!

باید همه ی اصول و ارزش های خودمون رو بارها و بارها مرور بکنیم.

اگه یه جایی هم غافل شدیم که طبیعیه,به هم تذکر بدیم.

این تذکر همون امر به معروف و نهی از منکر خودمونه.همون ارزشی که مثل حجه,مثل خمسه,

مثل زکاته,جزء فروع دین ماست.

ما اهل حج هستیم,دوستش داریم اما گاهی اوقات,از امر به معروف غافل میشیم,

اهل زکات و خمس هستیم اما گاهی وقتا یادمون میره که حق داریم نهی بکنیم کسی رو

از منکر و بدی.

متأسفانه این روزا کمرنگ شده,همه مون هم مقصریم.دنبال یه نفر هم نگردیم یه گوشه ای

گیر بیاریم و همه ی بلاها رو سر اون بیاریم.بعضأ گاهی وقتا ارزش هایی هست که به ضد ارزش

تبدیل شده.

توی بازار شلوغی که هر کسی,دلخواه خودش و تبلیغ و عرضه میکنه,تشخیص سره از نا سره

کار هر کسی نیست.ما یه بار تو دنیا میایم و به خاطر همین یک بار زیستنمون هم در پیشگاه

خدا,مسئولیم.(یعنی ازمون سوال میشه)

و اتفاقأ قراره سرنوشت ابدیمون هم بر همین اساس رقم بخوره.

پس حق داریم اگه نخوایم غلام حلقه به گوش این و اون بشیم.

انتظارمون به جاست اگه طالب یه اصل ثابت باشیم که برای همیشه,برای هر مکانی

و برای هر زمانی جواب بده.متأسفانه گاهی میبینیم ارزش ها و ضد ارزش ها یا غیر ارزش ها

جاشون و به همدیگه میدن,شاید یه دلیل عمده ش و مهمترین دلیلش اینه که ما

معیارهامون و گم کردیک,دیگه برای ارزش و ضد ارزش معیار درستی نداریم,

البته دلایل دیگه ای هم داره,مثلأ این که از ارزش ها,خوب و درست دفاع نکردیم.

آخه گاهی وقتا ما به جای این که دعوت کنیم به ارزش ها به خودمون و دیگران دعوت میکنیم.

بعد به جای این که توی پای بندی به ارزش ها کمیتمون لنگ میشه,طبیعیه که خیلی ها,

نسبت به مون ارزش ها ممکنه بدبین بشن,البته خطال به اون خیلی ها,اصلأ بهانه ی

منطقی و درستی نیست.

از قدیم الایام تا همین امروز طلا قیمتی بوده,اصلأ هر جای دنیا بریم برای طلا

ارزش قائل اند.

چون منفعت داره.دیدین حتا خیلی وقتا به بچه کوچیک هامون هم یاد میدیم که

مراقب طلاهاشون باشن,اونا هم اتفاقا خیلی زود یاد میگیرن,مثل اسباب بازی هاشون

به راحتی بذل و بخشش نمیکنن.

طلا ارزشمنده,کاریش هم نمیشه کرد.

شما چه خوشت بیاد چه نیاد,روی قیمتی بودنش قطعأ بحث نداریم...میدونین چرا؟

چون شده معیار برای ارزش مالی,معیار...پس همه گی بهش پایبند شدیم.

تصوراتی که ما برای خودمون ارزش میدونیم اگه مبنای مشخص و واحدی داشته باشه,

دیگه همه جا و همه وقت,عین همین طلا,قیمتی میشن.

و دیگه با این جمله ها که آقا دوره زمونه عوض شده,این تفکرات قدیمیه,

نسل ما با نسل شما فرق داره,دیگه این ارزش ها از مد افتاده و هزار و یک

جمله از این دست برای ما معنی نداره.

گوهر,همیشه گوهره اگه اصل و نابش و در اختیار داشته باشیم.

امام رضا (ع) یک جمله دارن که خیلی قشنگه,باید با آب طلا نوشت.

"هر کس غم و اندوهی رو از مومنی برطرف بکنه,خدا غم و اندوهش رو در روز قیامت

از بین میبره.

میشه از کنار ناراحتی آدما بی تفاوت گذشت,میشه خودمون و به زحمت نندازیم و اصلأ

احوال کسی رو نپرسیم.میشه در برابر غصه ی دیگران فقط یه سری به نشونه ی تأسف

تکون داد.

خرجی نداره,اما اینا رفتارهایی ان که خرج ندارن,تلاشی براشون صورت نمیگیره

و طبیعتأ خرجی هم ندارن...

اما یه کارهای دیگه ای هم میشه انجام داد,مثلأ میشه یه لحظه توقف کرد,جویا شد

دنبال راه حل گشت و حتا آستین ها رو بالا زد,دست به کار شد.

در حد توان تلاش میکنیم,در حد بضاعت یه قدم خیر برمیداریم,اجرش هم با همون خدایی

که همه جاست و بر همه ی نیات و اعمال ما ناظره.

این اجر,تازه جدای از اون آرامشیه که خودمون به خاطر کمک به بقیه و هم دردی باهاشون

به قلبمون هدیه میدیم.

 برای اینکه اشتباه نکنیم باید یه مبنایی برای ارزش گذاری تعیین کنیم و

این خیلی مهمه.چون گاهی وقتا میرسیم به نقطه ای که دین یه چیزی میگه

عرف یه نظری داره و مثلأ خانواده ی ما هم برامون مهم هستن,یه چیز دیگه ای

میزنن.

سر این چند راهی فقط همون مبنا,همون خط کش همون معیاره که به داد ما میرسه.

اگه از قبل تعیین شده باشه.

یه چیزی رو از یاد نبریم,باید ارزش هارو پاس داشت,یعنی باید حواشون و داشت

و گر نه کم رنگ میشن و ما مقصریم.

یعنی یه وقتایی ارزش ها که کمرنگ میشن به نقطه ی مقابل خودشون یعنی

امور سطحی و بی ارزشی و گاهی وقتا ضد ارزش تبدیل میشن.

اون وقت اگه این اتفاق بیوفته,تشخیص و انتخاب و همت برای عمل کردن خیلی سخته.

دین ما,دین توجه به اخلاقه.

پیامبر ما که همه به خوش اخلاقی میشناسیمشون و حتا اونایی که زیر پرچمشون

نیومدن به ظاهر قبولشون ندارن,فرمودند که برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدم.

گاهی وقتا دوست داریم به دیگران تذکر بدیم از سر دلسوزی و قطعأ

تذکر دو وجه و دو طرف داره.

یکی اون طرف که تذکر میده و یکی کسی که تذکر رو قراره بپذیره.

هر دوی این آدما,هر دوی این افراد باید حواسشون باشه به رعایت

اصول اخلاقی و اصول دینی,هم درست و با بهترین اخلاق تذکر بدیم

و هم تذکر با احترام بپذیریم.

یه وقت خدایی نکرده جوابش مشد و لگد نباشه.

صداقت,احترام,انفاق,تکریم,محبت,مهرورزی,تا

دلتون بخواد ازین ارزش هاداریم که میشه بارها درباره ش

فکر کرد و حرف زد.

یه مورد خیلی مهمی که توی ارزش های اخلاقی خیلی خیلی

خودنمایی میکنه.احترام برای فضای شخصی آدماست.

هر آدمی بالاخره یه سری حرف ها داره برای خودش,

یه سری اسرار داره که نمیخواد دیگران متوجه بشن.

مثلأ بعضی ها خصوصیات منفی دارن که دوست ندارن کسی بفهمه

میخوان پنهانش بکنن.

کنکاش و تجسس توی مسائل دیگران به شدت توی دین ما نکوهش شده

یعنی ما اجازه رو نداریم که توی زندگی مردم سرک بکشیم و سر از کارشون

در بیاریم.نظر شما چیه؟مثبته دیگه!

توی قرآن کریم چند تا نکته ی جالب در مورد زندگی دیگران وجود داره.

مثلأ خدا در همین قرآن عزیزمون فرموده:ای کسانی که ایمان آوردید

درباره ی همدیگه,جاسوسی و کنجکاوی نکنید.

منظور از تحسس این جا سرک کشیدن به احوال بد آدماست.

یعنی وقتایی هست که خیلی رو به راه نیستن,خیلی حالشون خوب نیست.

اما جایی از همین قرآن عزیز,تجسس تأیید میشه و اتفاقا خداوند

بهش امر میکنه.حالا تحسس یعنی چی؟

بر عکس,تحسس یعنی تحقیق در مورد کارهای خوب آدما

از برادران حضرت یوسف خواسته شد که برن و نحسس کنن و یوسف رو

پیدا بکنن.این یعنی همون توجه به خیر و خوبیه آدما.

وجود ما با ارزش هایی که بهش پایبندیم معنی و مفهوم پیدا میکنه.

خود ما با ارزش های واقعی مون که شکل میگیرن به هدف نهایی خلقت میرسن.

ارزش هایی که شک و شبهه ندارن,تاریخ انقضا ندارن,واسه ی همه ی

مکان ها و زمان ها به خود ما تجلی میدن و گرنه ما میشیم یه انسان بی خود

حالا بی خود یعنی چی؟بی خود یعنی کسی که گم شده و چون راه رو پیدا نمیکنه

ترجیح میده حواس خودش رو پرت بکنه به تکرار روی بیاره.

به یک نواختی روی بیاره و به هر چیزی که میبینه و میشنوه

عادت کنه...

آغاز همیشه یکسان است

این پایان است که معلوم میکند راه و بی راه را